معنی فارسی tavestock
B2موجودی یا ذخیره منابع، که در بازرگانی و تجارت به کار میرود.
The inventory or stock level of goods or resources.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها در مورد موجودی منابع پروژه صحبت کردند.
مثال:
They discussed the tavestock of resources for the project.
معنی(example):
آمار موجودی نشاندهنده افزایش قابلتوجهی بود.
مثال:
The tavestock figures showed a significant increase.
معنی فارسی کلمه tavestock
:
موجودی یا ذخیره منابع، که در بازرگانی و تجارت به کار میرود.