معنی فارسی tenacy
B2مدت زمانی که کسی یک ملک یا محلی را اجاره میکند.
The period during which property is rented or leased.
- NOUN
example
معنی(example):
اجاره ملک به زودی منقضی خواهد شد.
مثال:
The tenacy of the property was scheduled to expire soon.
معنی(example):
قرارداد اجاره برای یک سال دیگر تمدید شد.
مثال:
The tenacy agreement was renewed for another year.
معنی فارسی کلمه tenacy
:
مدت زمانی که کسی یک ملک یا محلی را اجاره میکند.