معنی فارسی tendo

B1

بافت نازک و محکمی که عضلات را به استخوان متصل می‌کند.

A tendon; a flexible connective tissue which attaches muscle to bone.

example
معنی(example):

تندون نقش مهمی در حرکت بدن ایفا می‌کند.

مثال:

The tendo plays a crucial role in the body's movement.

معنی(example):

در آناتومی، تندون عضلات را به استخوان‌ها متصل می‌کند.

مثال:

In anatomy, the tendo connects muscles to bones.

معنی فارسی کلمه tendo

: معنی tendo به فارسی

بافت نازک و محکمی که عضلات را به استخوان متصل می‌کند.