معنی فارسی tendment

B1

تمایل یا گرایش به انجام کاری، به ویژه در زمینه مراقبت و حمایت.

A tendency or inclination toward a particular action or behavior.

example
معنی(example):

تمایل آن‌ها به مراقبت از دیگران مشهود بود.

مثال:

Their tendment to care for others was evident.

معنی(example):

ما باید تمایل خود را به کمک به جامعه نشان دهیم.

مثال:

We need to show our tendment towards community help.

معنی فارسی کلمه tendment

: معنی tendment به فارسی

تمایل یا گرایش به انجام کاری، به ویژه در زمینه مراقبت و حمایت.