معنی فارسی tendinousness
B1حالت یا ویژگی داشتن بافت تندینی، و ارتباط آن با حرکات بدن.
The quality of being tendinous or having tendons.
- NOUN
example
معنی(example):
تندینوس بودن عضله برای حرکت ضروری است.
مثال:
The tendinousness of the muscle is vital for movement.
معنی(example):
ما در فیزیوتراپی به تندینوس بودن پرداختهایم.
مثال:
We studied the tendinousness in physical therapy.
معنی فارسی کلمه tendinousness
:
حالت یا ویژگی داشتن بافت تندینی، و ارتباط آن با حرکات بدن.