معنی فارسی tensimeter
B1یک ابزار برای اندازهگیری کشش یا تنش در مواد.
An instrument used to measure tension.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند از تنسیمتر برای اندازهگیری کشش در سیم استفاده کرد.
مثال:
The scientist used a tensimeter to measure the tension in the wire.
معنی(example):
تنسیمتر برای آزمایش قدرت مواد ضروری است.
مثال:
A tensimeter is crucial for testing the strength of materials.
معنی فارسی کلمه tensimeter
:
یک ابزار برای اندازهگیری کشش یا تنش در مواد.