معنی فارسی terreous
B1مرتب به خاک و زمین و نوعی مشخص از آن.
Pertaining to or resembling earth or soil.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خاک زمینسان برای کاشت سبزیجات عالی بود.
مثال:
The terreous soil was great for growing vegetables.
معنی(example):
سبک هنری او رنگهای زمینی را شامل میشد.
مثال:
Her terreous art style incorporated earthy tones.
معنی فارسی کلمه terreous
:
مرتب به خاک و زمین و نوعی مشخص از آن.