معنی فارسی terreno

B1

اصطلاحی برای اشاره به نوع یا وضعیت زمین.

A term used to refer to land or terrain.

example
معنی(example):

زمین مزرعه حاصلخیز بود و آماده کاشت.

مثال:

The terreno of the farm was fertile and ready for planting.

معنی(example):

ما از روی زمین عبور کردیم تا به کوه‌ها برسیم.

مثال:

We walked across the terreno to reach the mountains.

معنی فارسی کلمه terreno

: معنی terreno به فارسی

اصطلاحی برای اشاره به نوع یا وضعیت زمین.