معنی فارسی terreneness
B1زمینی بودن، خاصیت یا کیفیت مربوط به زمین یا زمین‌سان بودن.
The quality of being terrestrial or relating to the earth.
- NOUN
example
معنی(example):
زمین‌داری منظر، آن را بسیار واقعی و محکم احساس کرد.
مثال:
The terreneness of the landscape made it feel very grounded.
معنی(example):
زمین‌داری او در هنر، حس واقعیت را به آثار اضافه کرد.
مثال:
Her terreneness in her art brought a sense of reality to the pieces.
معنی فارسی کلمه terreneness
:
زمینی بودن، خاصیت یا کیفیت مربوط به زمین یا زمین‌سان بودن.
