معنی فارسی terrenely
B1تعریف: به طور مرتبط با زمین یا شرایط زمینی.
Relating to earthly or terrestrial conditions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز زمینی درباره تجربیاتش بر روی زمین صحبت کرد.
مثال:
She spoke terrenely about her experiences on Earth.
معنی(example):
نگاه زمینی او داستان را قابل ارتباط کرد.
مثال:
His terrenely perspective made the story relatable.
معنی فارسی کلمه terrenely
:
تعریف: به طور مرتبط با زمین یا شرایط زمینی.
