معنی فارسی territorializing

B2

در حال سرزمین‌سازی، اشاره به روند خلق مرزهای مشخصی برای کنترل موضوعات خاص.

The process of designating or organizing an area for specific use.

example
معنی(example):

آنها در حال منطقه‌ای کردن استراتژی‌های بازاریابی خود برای دسترسی به مشتریان محلی هستند.

مثال:

They are territorializing their marketing strategies to reach local customers.

معنی(example):

منطقه‌ای کردن تلاش‌های حفاظت از حیات وحش می‌تواند منجر به مدیریت بهتر گونه‌ها شود.

مثال:

Territorializing wildlife conservation efforts can lead to better species management.

معنی فارسی کلمه territorializing

: معنی territorializing به فارسی

در حال سرزمین‌سازی، اشاره به روند خلق مرزهای مشخصی برای کنترل موضوعات خاص.