معنی فارسی territoried
B1دارای قلمرو، به معنای مشخص شدن مناطق مشخص با قوانین و قاطعیت.
Having established territories with defined boundaries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهری به خوبی منطقهای شده بود که از نفوذ توسعهدهندگان جلوگیری میکرد.
مثال:
The town was well territoried, preventing encroachment from developers.
معنی(example):
منطقههای دارای سرزمین مشخص معمولاً دارای مرزهای واضح و قوانین تعریفشده هستند.
مثال:
Territoried areas often have clear boundaries and defined laws.
معنی فارسی کلمه territoried
:
دارای قلمرو، به معنای مشخص شدن مناطق مشخص با قوانین و قاطعیت.