معنی فارسی tharm
B1ترم، حسی عمومی یا جوی که در یک محیط خاص محسوس است.
A general feeling or atmosphere that can be sensed in a specific environment.
- NOUN
example
معنی(example):
او در هوا یک ترم حس کرد.
مثال:
He felt a tharm in the air.
معنی(example):
ترم در طول رویداد قابل لمس بود.
مثال:
The tharm was palpable during the event.
معنی فارسی کلمه tharm
:
ترم، حسی عمومی یا جوی که در یک محیط خاص محسوس است.