معنی فارسی the splits

B2

به موقعیتی گفته می‌شود که در آن پاها به طور کامل در دو طرف کشیده می‌شوند.

A physical position where the legs are stretched out to opposite sides, indicating a high level of flexibility.

example
معنی(example):

انعطاف‌پذیری او به او اجازه می‌دهد که به راحتی اسپلیت را انجام دهد.

مثال:

Her flexibility allowed her to do the splits effortlessly.

معنی(example):

یادگیری اسپلیت زمان و پشتکار می‌طلبد.

مثال:

Learning the splits takes time and dedication.

معنی فارسی کلمه the splits

: معنی the splits به فارسی

به موقعیتی گفته می‌شود که در آن پاها به طور کامل در دو طرف کشیده می‌شوند.