معنی فارسی thinglike
B1به یک چیز یا اشیاء اشاره دارد، به ویژه در زمینه ای غیرطبیعی.
Having characteristics similar to a thing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شیء عجیب ظاهری چیزیوار داشت.
مثال:
The strange object had a thinglike appearance.
معنی(example):
رفتار او چیزیوار بود و فاقد ویژگیهای انسانی بود.
مثال:
His behavior was thinglike, lacking human qualities.
معنی فارسی کلمه thinglike
:
به یک چیز یا اشیاء اشاره دارد، به ویژه در زمینه ای غیرطبیعی.