معنی فارسی thoroughfarer
B2کسی که به دقت و با جزئیات سفر میکند و تمام ابعاد را در نظر میگیرد.
One who travels in a thorough or complete manner, paying attention to detail.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک مسافر دقیق، او هر گوشهای از کشور را سفر کرد.
مثال:
As a thoroughfarer, he traveled every corner of the country.
معنی(example):
مسافر دقیق، سفرهای خود را به دقت ثبت کرد.
مثال:
The thoroughfarer documented his journeys meticulously.
معنی فارسی کلمه thoroughfarer
:
کسی که به دقت و با جزئیات سفر میکند و تمام ابعاد را در نظر میگیرد.