معنی فارسی thrammle
B1بازی و شلوغ کردن، به معنای ایجاد جنب و جوش و سر و صدا.
To make noise or move around energetically, often in a chaotic manner.
- VERB
example
معنی(example):
کودکان در طول بازی با هیجان شروع به شلوغ کردن کردند.
مثال:
The children began to thrammle with excitement during the game.
معنی(example):
در کتابخانه شلوغ نکن؛ اینجا جای ساکتی است.
مثال:
Don't thrammle around in the library; it's a quiet place.
معنی فارسی کلمه thrammle
:
بازی و شلوغ کردن، به معنای ایجاد جنب و جوش و سر و صدا.