معنی فارسی thrangity

B2

شلوغی و ازدحام، به ویژه در مکان‌های عمومی.

A state of being crowded or bustling with activity.

example
معنی(example):

شلوغی جمعیت حرکت را دشوار کرد.

مثال:

The thrangity of the crowd made it hard to move.

معنی(example):

ما در زمان اوج در بازار کمی شلوغی پیدا کردیم.

مثال:

We found a little thrangity in the market during peak hours.

معنی فارسی کلمه thrangity

: معنی thrangity به فارسی

شلوغی و ازدحام، به ویژه در مکان‌های عمومی.