معنی فارسی through-flows

B2

چندین جریان مستقل و پیوسته که به یک سیستم یا فرایند تعلق دارند.

Multiple instances of continuous flow through a system or medium.

example
معنی(example):

این رود چندین جریان مستمر دارد که به حجم آن کمک می‌کند.

مثال:

The river has multiple through-flows contributing to its volume.

معنی(example):

تحلیل جریان‌های مستمر در شبکه می‌تواند عملکرد را بهبود بخشد.

مثال:

Analyzing the through-flows in the network can improve performance.

معنی فارسی کلمه through-flows

: معنی through-flows به فارسی

چندین جریان مستقل و پیوسته که به یک سیستم یا فرایند تعلق دارند.