معنی فارسی throughother
B1روشها یا تکنیکهای دیگری که به فرآیندها یا فعالیتها کمک میکنند.
Referring to additional or alternative methods used alongside primary approaches.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Untidy
example
معنی(example):
این فرآیند از تکنیکهای دیگر برای دستیابی به نتایج بهتر استفاده میکند.
مثال:
The process uses throughother techniques to achieve better results.
معنی(example):
روشهای دیگر میتوانند بهرهوری را در صنایع مختلف افزایش دهند.
مثال:
Throughother methods can enhance productivity in various industries.
معنی فارسی کلمه throughother
:
روشها یا تکنیکهای دیگری که به فرآیندها یا فعالیتها کمک میکنند.