معنی فارسی throw one's weight behind

B2

حمایت و پشتیبانی قوی از یک پروژه یا ایده به واسطه نفوذ یا قدرت.

To give strong support to an initiative, project, or idea.

example
معنی(example):

سازمان تصمیم گرفت که از رویداد خیریه حمایت کند.

مثال:

The organization decided to throw its weight behind the charity event.

معنی(example):

او از کمپین انرژی پاک حمایت کرد.

مثال:

He threw his weight behind the campaign for cleaner energy.

معنی فارسی کلمه throw one's weight behind

:

حمایت و پشتیبانی قوی از یک پروژه یا ایده به واسطه نفوذ یا قدرت.