معنی فارسی thrustful
B2دارای قدرت شتاب یا نیروی محرک، به خصوص در زمینه فیزیک یا توصیف افراد برجسته.
Having or characterized by thrust; forceful in movement or action.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
راکت به گونهای طراحی شده بود که توانایی شتاب بالایی داشته باشد و به سرعت به ارتفاعات بالا برسد.
مثال:
The rocket was designed to be thrustful, enabling it to reach high altitudes quickly.
معنی(example):
او در مذاکرات رویکردی پرشتاب داشت که به او کمک کرد تا معاملات بهتری را بدست آورد.
مثال:
She had a thrustful approach to negotiations, which helped her secure better deals.
معنی فارسی کلمه thrustful
:
دارای قدرت شتاب یا نیروی محرک، به خصوص در زمینه فیزیک یا توصیف افراد برجسته.