معنی فارسی thrustle

B1

حالت یا صدای شتابی، به ویژه در مورد حرکت یا صداها.

A slight, quick movement or sound; a rustling or stirring.

example
معنی(example):

شتاب باد باعث شد که برگ‌ها در سرتاسر زمین پراکنده شوند.

مثال:

The thrustle of the wind sent leaves scattering across the ground.

معنی(example):

صدای گام‌های او در راهروی خالی طنین‌انداز شد.

مثال:

The thrustle of her footsteps echoed in the empty hall.

معنی فارسی کلمه thrustle

: معنی thrustle به فارسی

حالت یا صدای شتابی، به ویژه در مورد حرکت یا صداها.