معنی فارسی thugdom
C2حالت یا شرایطی که در آن مجرمان یا بزهکاران به حرکت در میآیند و جامعه را تهدید میکنند.
A state or condition characterized by gang violence and criminal activity.
- NOUN
example
معنی(example):
ظهور حکومت بزهکاران در شهر برای ساکنان محلی نگرانکننده بود.
مثال:
The rise of thugdom in the city was concerning for the local residents.
معنی(example):
حکومت بزهکاران معمولاً به افزایش خشونت و جنایت در محلهها منجر میشود.
مثال:
Thugdom often leads to increased violence and crime in neighborhoods.
معنی فارسی کلمه thugdom
:
حالت یا شرایطی که در آن مجرمان یا بزهکاران به حرکت در میآیند و جامعه را تهدید میکنند.