معنی فارسی thuggeeism
C2عمل و رویهی مربوط به یک جنایتکاران که به طرز سازمانی و عبادی عمل میکردند.
A system of organized crime in India, particularly associated with thugs who practiced ritualistic murder.
- NOUN
example
معنی(example):
مورخ به مطالعهی تهاجم بزهکاران و تأثیر آن بر هند باستان پرداخت.
مثال:
The historian studied thuggeeism and its impact on ancient India.
معنی(example):
تهاجم بزهکاران یک عمل بدنام بود که شامل گروههای جنایی مانند فرقهها بود.
مثال:
Thuggeeism was a notorious practice that involved cult-like criminal groups.
معنی فارسی کلمه thuggeeism
:
عمل و رویهی مربوط به یک جنایتکاران که به طرز سازمانی و عبادی عمل میکردند.