معنی فارسی thumbpiece

B1

قطعه‌ای که برای قرار گرفتن بر روی انگشت شست طراحی شده است، معمولاً در جواهرات یا تجهیزات.

A piece designed to fit on the thumb, often found in jewelry or equipment.

example
معنی(example):

جواهرفروش یک قطعه انگشت شست زیبا برای حلقه درست کرد.

مثال:

The jeweler crafted a beautiful thumbpiece for the ring.

معنی(example):

او از طراحی پیچیده قطعه انگشت شست تحسین کرد.

مثال:

He admired the intricate design of the thumbpiece.

معنی فارسی کلمه thumbpiece

: معنی thumbpiece به فارسی

قطعه‌ای که برای قرار گرفتن بر روی انگشت شست طراحی شده است، معمولاً در جواهرات یا تجهیزات.