معنی فارسی tice

B1

ترغیب یا وادار کردن کسی به انجام کاری، عموماً وقتی که شخص تمایل ندارد.

To entice or persuade someone to do something.

example
معنی(example):

معلم دانش‌آموزان را به سخت‌تر درس خواندن ترغیب خواهد کرد.

مثال:

The teacher will tice the students to study harder.

معنی(example):

او سعی کرد تا او را به پیوستن به کلاپ ترغیب کند.

مثال:

She tried to tice him into joining the club.

معنی فارسی کلمه tice

: معنی tice به فارسی

ترغیب یا وادار کردن کسی به انجام کاری، عموماً وقتی که شخص تمایل ندارد.