معنی فارسی tickney
B1موجودی که به پست شدن و ایجاد ناراحتی شنیده میشود.
A term used for certain irritating insects or pests.
- NOUN
example
معنی(example):
حساسیت حشرات در این منطقه بهخصوص این تابستان بد بود.
مثال:
The tickney in the area was particularly bad this summer.
معنی(example):
حساسیت حشرات میتواند باعث ناراحتی و اذیت حیوانات خانگی شود.
مثال:
Tickney can cause irritation and discomfort to pets.
معنی فارسی کلمه tickney
:
موجودی که به پست شدن و ایجاد ناراحتی شنیده میشود.