معنی فارسی time base
B2مقدار یا معیاری که زمان سیگنالهای الکترونیکی را مشخص میکند.
A reference point in time used for synchronization in various systems.
- NOUN
example
معنی(example):
پایه زمانی کنترل زمان سیگنال در دستگاههای الکترونیکی را بر عهده دارد.
مثال:
The time base controls the timing of the signal in electronic devices.
معنی(example):
ما پایه زمانی را تنظیم کردیم تا دقت اندازهگیریهای خود را بهبود ببخشیم.
مثال:
We adjusted the time base to improve the accuracy of our measurements.
معنی فارسی کلمه time base
:
مقدار یا معیاری که زمان سیگنالهای الکترونیکی را مشخص میکند.