معنی فارسی tip the scales
B2به معنای تأثیرگذاری بر نتیجه یا نتیجهگیری در یک وضعیت یا رقابت است.
To create a favorable or unfriendly balance towards one side in a situation.
- verb
verb
معنی(verb):
To turn to one side a balanced situation.
example
معنی(example):
خوردن غذاهای متعادل میتواند به نفع شما مقیاسها را برعکس کند.
مثال:
Eating balanced meals can help tip the scales in your favor.
معنی(example):
تصمیم کمیته میتواند مقیاسهای انتخابات را برعکس کند.
مثال:
The committee’s decision could tip the scales of the election.
معنی فارسی کلمه tip the scales
:
به معنای تأثیرگذاری بر نتیجه یا نتیجهگیری در یک وضعیت یا رقابت است.