معنی فارسی tippier

B2

حس ناپایداری یا عدم تعادل در یک چیز، به ویژه در اشیاء مانند خودروها یا کفش‌ها.

More likely to tip over; unstable.

example
معنی(example):

مدل‌های جدیدتری از این خودرو، نسبت به مدل‌های قدیمی‌تر، حس ناپایداری بیشتری دارند.

مثال:

The newer models of the car are tippier than the older ones.

معنی(example):

آن کفش‌ها حس ناپایداری بیشتری دارند و حفظ تعادل را دشوار می‌کنند.

مثال:

Those shoes are tippier, making it harder to maintain balance.

معنی فارسی کلمه tippier

: معنی tippier به فارسی

حس ناپایداری یا عدم تعادل در یک چیز، به ویژه در اشیاء مانند خودروها یا کفش‌ها.