معنی فارسی tippy-toed
A2با نوک پا راه رفتن، به آرامی و بدون صدا حرکت کردن.
To walk quietly and carefully on the tips of one's toes.
- VERB
example
معنی(example):
او با نوک پا به آرامی در اتاق حرکت کرد تا نوزاد را بیدار نکند.
مثال:
She tippy-toed across the room to avoid waking the baby.
معنی(example):
او با نوک پا به سمت دیگر خانه رفت تا دوستش را غافلگیر کند.
مثال:
He tippy-toed to the other side of the house to surprise his friend.
معنی فارسی کلمه tippy-toed
:
با نوک پا راه رفتن، به آرامی و بدون صدا حرکت کردن.