معنی فارسی tomahawked

B1

تماهاک کردن، به معنای استفاده از تماهاک برای برش یا آسیب رساندن به چیزی.

To strike or cut with a tomahawk.

verb
معنی(verb):

To strike with a tomahawk.

adjective
معنی(adjective):

Carrying or bearing a tomahawk.

example
معنی(example):

آنها چوب را به تکه‌های کوچک تماهاک کردند.

مثال:

They tomahawked the wood into pieces.

معنی(example):

در حین نمایش، او هدف را با دقت تماهاک کرد.

مثال:

During the demonstration, she tomahawked the target with precision.

معنی فارسی کلمه tomahawked

: معنی tomahawked به فارسی

تماهاک کردن، به معنای استفاده از تماهاک برای برش یا آسیب رساندن به چیزی.