معنی فارسی tomahawking
B1تماهاکزنی، عملی که در آن شخص به استفاده مکرر یا تکنیکهای تماهاک میپردازد.
The act of using a tomahawk, especially in an impressive or skilled manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To strike with a tomahawk.
example
معنی(example):
او در حال انجام تماهاکزنی است در حالی که مهارتهایش را تمرین میکند.
مثال:
He is tomahawking while practicing his skills.
معنی(example):
تماهاکزنی میتواند یک مهارت قابل توجه برای نشان دادن باشد.
مثال:
Tomahawking can be an impressive skill to demonstrate.
معنی فارسی کلمه tomahawking
:
تماهاکزنی، عملی که در آن شخص به استفاده مکرر یا تکنیکهای تماهاک میپردازد.