معنی فارسی too big to fail

B2

عبارتی که به سازمان‌ها یا شرکت‌هایی اشاره دارد که به دلیل اندازه و تأثیرشان نمی‌توانند از بین بروند.

Referring to businesses or organizations whose failure would have catastrophic consequences for the economy, typically receiving government support.

adjective
معنی(adjective):

Deemed too important to the economy or polity to be allowed to “fail”, that is to be liquidated or to go bankrupt.

example
معنی(example):

این بانک به عنوان نهادی بزرگ‌تر از آنکه شکست بخورد، در نظر گرفته می‌شود و از حمایت دولت بهره‌مند می‌شود.

مثال:

The bank is considered too big to fail, so it receives government support.

معنی(example):

بسیاری از شرکت‌ها به حدی بزرگ می‌شوند که شکست ناپذیر به نظر می‌رسند و به کمک‌های مالی متکی هستند.

مثال:

Many companies become too big to fail and rely on bailouts.

معنی فارسی کلمه too big to fail

: معنی too big to fail به فارسی

عبارتی که به سازمان‌ها یا شرکت‌هایی اشاره دارد که به دلیل اندازه و تأثیرشان نمی‌توانند از بین بروند.