معنی فارسی traveler's joy

B1

لذت سفر به خوشی و رضایت ناشی از تجارب مثبت در سفر اشاره دارد.

A moment of happiness experienced during travel.

noun
معنی(noun):

A climbing shrub native to Europe, Clematis vitalba.

example
معنی(example):

یافتن یک جواهر پنهان، لذت سفر است که بسیاری از آن قدردانی می‌کنند.

مثال:

Finding a hidden gem is a traveler's joy that many cherish.

معنی(example):

لذت سفر معمولاً در افرادی که در طول سفر ملاقات می‌شوند، پیدا می‌شود.

مثال:

The traveler's joy is often found in the people met along the journey.

معنی فارسی کلمه traveler's joy

:

لذت سفر به خوشی و رضایت ناشی از تجارب مثبت در سفر اشاره دارد.