معنی فارسی travelers tale
B1داستان مسنف، روایت یا حکایتی جالب از تجربیات یک مسافر در سفرهایش.
An engaging narrative recounting the adventures of a traveler during their journeys.
- NOUN
example
معنی(example):
کتاب مورد علاقه او داستانی هیجانانگیز از مسافران در صحرای بزرگ را شامل میشود.
مثال:
His favorite book features a thrilling travelers tale set in the Sahara.
معنی(example):
او از گوش دادن به داستان یک مسافر در مورد سفر به آمریکای جنوبی با کولهپشتی لذت برد.
مثال:
She enjoyed listening to a traveler's tale about backpacking through South America.
معنی فارسی کلمه travelers tale
:
داستان مسنف، روایت یا حکایتی جالب از تجربیات یک مسافر در سفرهایش.