معنی فارسی trudging

B1

به معنی حرکت کردن با زحمت و آرام، مخصوصاً زمانی که مسیر دشوار است یا فرد خسته است.

The action of walking slowly with heavy steps due to difficulty or fatigue.

verb
معنی(verb):

To walk wearily with heavy, slow steps.

معنی(verb):

To trudge along or over a route etc.

noun
معنی(noun):

The act of one who trudges, or walks slowly and heavily.

example
معنی(example):

آنها در برف سنگین به سمت بالا در تپه حرکت می‌کنند.

مثال:

They are trudging up the hill in the heavy snow.

معنی(example):

ما کارگران را دیدیم که بعد از یک شیفت طولانی به خانه‌هایشان برمی‌گردند.

مثال:

We saw the workers trudging back to their homes after a long shift.

معنی فارسی کلمه trudging

: معنی trudging به فارسی

به معنی حرکت کردن با زحمت و آرام، مخصوصاً زمانی که مسیر دشوار است یا فرد خسته است.