معنی فارسی try me
B2عبارت پیشنهادی به کسی برای آزمایش کردن شما یا توانایی شما.
A challenge or invitation to test someone's ability or resolve.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر فکر میکنید میتوانید من را شکست دهید، پس بیا جلو و امتحان کنید.
مثال:
If you think you can beat me, then go ahead, try me.
معنی(example):
او گفت، 'اگر فکر میکنی من لایق نیستم، امتحانم کن.'
مثال:
He said, 'Try me if you think I'm not capable.'
معنی فارسی کلمه try me
:
عبارت پیشنهادی به کسی برای آزمایش کردن شما یا توانایی شما.