معنی فارسی turn something inside out

B1

چرخاندن یک چیز به طوری که قسمت داخلی آن بیرون بیاید.

To invert something so that the inside becomes the outside.

example
معنی(example):

لطفا قبل از شستن پیراهنت، آن را معکوس کن.

مثال:

Please turn your shirt inside out before washing it.

معنی(example):

او کیف را معکوس کرد تا شیء گمشده را پیدا کند.

مثال:

He turned the bag inside out to find the missing item.

معنی فارسی کلمه turn something inside out

: معنی turn something inside out به فارسی

چرخاندن یک چیز به طوری که قسمت داخلی آن بیرون بیاید.