معنی فارسی turn something on its head
B2این اصطلاح به معنای دگرگون کردن یک وضعیت یا باور به طرز اساسی و بیمعنا کردن آن است.
To completely change a situation or belief, rendering it nonsensical.
- IDIOM
example
معنی(example):
شواهد جدید تحقیقات را به کلی عوض کرد.
مثال:
The new evidence turned the investigation on its head.
معنی(example):
چشمانداز تازه نویسنده نظریه سنتی را به کلی عوض کرد.
مثال:
The author's fresh perspective turned the traditional theory on its head.
معنی فارسی کلمه turn something on its head
:
این اصطلاح به معنای دگرگون کردن یک وضعیت یا باور به طرز اساسی و بیمعنا کردن آن است.