معنی فارسی un-liking
B1عدم علاقه، حالتی که در آن فرد به چیزی میل یا علاقهای ندارد.
The state of not liking something.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم علاقهاش به سیاست جدید در طول جلسه واضح بود.
مثال:
Her un-liking of the new policy was clear during the meeting.
معنی(example):
او عدم علاقهاش به فیلم را در نقد خود بیان کرد.
مثال:
He expressed his un-liking for the movie in his review.
معنی فارسی کلمه un-liking
:
عدم علاقه، حالتی که در آن فرد به چیزی میل یا علاقهای ندارد.