معنی فارسی unlikelier
B2غیرمحتمل‌تر، که نسبت به حالتی دیگر احتمال کمتری داشته باشد.
More unlikely; having a lower chance of occurring.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not likely; improbable; not to be reasonably expected.
مثال:
It's very unlikely that you'll be able to walk perfectly after being in a cast for six months.
معنی(adjective):
Not holding out a prospect of success; likely to fail; unpromising.
مثال:
unlikely means
example
معنی(example):
شانس برنده شدن در قرعه‌کشی معمولاً غیرمحتمل‌تر از آن است که مردم فکر می‌کنند.
مثال:
The chances of winning the lottery are often unlikelier than people think.
معنی(example):
بر اساس مشاهدات ما، به نظر می‌رسد که عدم موفقیت اگر خوب آماده شوید، غیرمحتمل‌تر است.
مثال:
From our observations, it seems that failure is unlikelier if you prepare well.
معنی فارسی کلمه unlikelier
:
غیرمحتمل‌تر، که نسبت به حالتی دیگر احتمال کمتری داشته باشد.
