معنی فارسی un-named

B1

غیرقابل نام، به جایی یا شخصیتی اشاره دارد که نام خاصی ندارد.

Referring to something or someone that is not given a specific name.

example
معنی(example):

شخصیت غیرقابل نام در داستان تأثیر قوی بر جا گذاشت.

مثال:

The un-named character in the story left a strong impression.

معنی(example):

مکان غیرقابل نام مرموز و جذاب بود.

مثال:

The un-named location was mysterious and intriguing.

معنی فارسی کلمه un-named

: معنی un-named به فارسی

غیرقابل نام، به جایی یا شخصیتی اشاره دارد که نام خاصی ندارد.