معنی فارسی un-spooled

B2

زمانی که یک نوار، سیم یا چیز مشابه به طور کامل باز می‌شود.

The state of having been unwound or released from its coiled state.

example
معنی(example):

فیلم برای بررسی آسیب باز شد.

مثال:

The film was un-spooled to check for damage.

معنی(example):

پس از رویداد، کابل‌ها برای ذخیره سازی باز شدند.

مثال:

After the event, the cables were un-spooled for storage.

معنی فارسی کلمه un-spooled

: معنی un-spooled به فارسی

زمانی که یک نوار، سیم یا چیز مشابه به طور کامل باز می‌شود.