معنی فارسی un-spooling

B1

عملی است که در آن چیزهایی که به‌هم تنیده و پیچیده شده‌اند، آرام آرام باز می‌شوند یا بازسازی می‌شوند.

The action of unwinding or unraveling something that is coiled or tangled.

example
معنی(example):

باز شدن نوار فیلم دیدن آن را دشوار کرد.

مثال:

The un-spooling of the film made it difficult to watch.

معنی(example):

فرآیند باز شدن، سیم‌های در هم تنیده داخلی را آشکار کرد.

مثال:

The un-spooling process revealed the tangled wires inside.

معنی فارسی کلمه un-spooling

: معنی un-spooling به فارسی

عملی است که در آن چیزهایی که به‌هم تنیده و پیچیده شده‌اند، آرام آرام باز می‌شوند یا بازسازی می‌شوند.