معنی فارسی un-sprung
B1به حالتی اشاره دارد که فنرها یا مکانیزمها دیگر عملکرد مناسبی ندارند.
Referring to a state where springs or mechanisms are no longer functioning properly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تشک تخت که فنرهای آن از کار افتاده بودند، دیگر راحت نبود.
مثال:
The un-sprung bed mattress was no longer comfortable.
معنی(example):
بعد از سالها استفاده، مبل که فنرهایش از کار افتاده بود، وسطش فرورفته بود.
مثال:
After years of use, the un-sprung couch sagged in the middle.
معنی فارسی کلمه un-sprung
:
به حالتی اشاره دارد که فنرها یا مکانیزمها دیگر عملکرد مناسبی ندارند.