معنی فارسی unstablest

B1

به حالتی اشاره دارد که بیشترین ناپایداری را در مقایسه با سایر حالت‌ها دارد.

Indicating the highest level of instability.

example
معنی(example):

این وضعیت ناپایدارترین است که هرگز با آن مواجه شده‌ام.

مثال:

This situation is the unstablest I've ever encountered.

معنی(example):

این آزمایش منجر به ناپایدارترین ترکیب‌هایی شد که مشاهده شده است.

مثال:

The experiment resulted in the unstablest compounds observed.

معنی فارسی کلمه unstablest

: معنی unstablest به فارسی

به حالتی اشاره دارد که بیشترین ناپایداری را در مقایسه با سایر حالت‌ها دارد.