معنی فارسی unadjusted

B1

چیزی که به نحو مطلوب یا درست تغییر داده نشده باشد.

Not modified to correct or improve accuracy.

adjective
معنی(adjective):

Not adjusted, especially not altered to fit new or changed data or circumstances

example
معنی(example):

تنظیمات دوربین برای اتاق تاریک تغییر نکرده بودند.

مثال:

The camera settings were unadjusted for the dark room.

معنی(example):

اعداد بدون تنظیم می‌توانند تصور نادرستی ایجاد کنند.

مثال:

Unadjusted figures might give a misleading impression.

معنی فارسی کلمه unadjusted

: معنی unadjusted به فارسی

چیزی که به نحو مطلوب یا درست تغییر داده نشده باشد.