معنی فارسی unburies

B1

عمل خارج کردن چیزی از زیر خاک یا مخفی‌سازی.

To uncover something that was buried.

verb
معنی(verb):

To dig up, to remove from the ground.

example
معنی(example):

او رازهای گذشته‌اش را از زیر خاک بیرون می‌آورد.

مثال:

He unburies the secrets of his past.

معنی(example):

او هنگام بازدید از خانه کودکی‌اش، خاطرات قدیمی را زنده می‌کند.

مثال:

She unburies old memories when she visits her childhood home.

معنی فارسی کلمه unburies

: معنی unburies به فارسی

عمل خارج کردن چیزی از زیر خاک یا مخفی‌سازی.